تاریخ حادثه ی عاشورا - 5
روز پنجم محرم
در این روز که مطابق با روز یکشنبه بوده است ، عبید الله بن زیاد مرادى را به دنبال شبث بن ربعى فرستاد که در دارالاماره حضور یابد ، شبث بن ربعى خود را به بیمارى زده بود و مى خواست که ابن زیاد او را از رفتن به کربلا معاف دارد ، ولى عبیدالله بن زیاد براى او پیغام فرستاد که : مبادا از کسانى باشى که خداوند در قرآن فرموده است : " چون به مؤمنین رسند گویند : از ایمان آورندگانیم ، و هنگامى که به نزد یاران خود - که همان شیاطینند - روند ، اظهار دارند : ما با شماییم و مؤمنین را به سخره مى گیریم " ، و به او خاطر نشان ساخت که اگر بر فرمان ما گردن مى نهى و در اطاعت مائى ، در نزد ما باید حاضر شوى .
شبث بن ربعى ، شبانگاه نزد عبیدالله آمد تا رنگ گونه او را نتوان به خوبى تشخیص داد ! ابن زیاد به او مرحبا گفته و در نزد خود نشاند و گفت : باید به کربلا روى ، پس شبث قبول کرد و عبیدالله او را به همراه هزار سوار به سوى کربلا گسیل داشت .
سپس عبیدالله بن زیاد به شخصى به نام زحر بن قیس با پانصد سوار مأموریت داد که بر جسر صراه ایستاده و از حرکت کسانى که به عزم یارى امام حسین از کوفه خارج مى شوند ، جلوگیرى کند ، فردى به نام عامر بن ابى سلامه که عازم بود براى پیوستن به امام حسین علیه السلام از برابر زحربن قیس و سپاهیانش گذشت ، زحر بن قیس به او گفت : من از تصمیم تو آگاهم که مى خواهى حسین را یارى کنى ، باز گرد ! ولى عامر بن ابى سلامه بر زحرى بن قیس و سپاهش حمله ور شد و از میان سپاهیان گذشت و کسى جرأت نکرد تا او را دنبال کند . عامر خود را به کربلا رساند و به امام حسین علیه السلام ملحق شد تا به درجه رفیع شهادت نائل آمد ، او از اصحاب امیرالمؤمنین على بن ابى طالب علیه السلام بود که در چندین جنگ در رکاب آن حضرت شمشیر زده است .