عکسای تولد۲سالگی...
سلام طلای مامان
بازم تولد سالگیت رو بهت تبریک میگم
تولدت رو جمعه ۳آبان با حضور مامان جون،باباجون،عمه ها و عمو ومادر جون وپدر جون ودایی علی وهمینطور عموی مامانی گرفتیم.هر چند اون چیزی که من تصورش میکردم نشد ولی بازم خوب بود.اصلا قبول نمیکردی که کلاه تولد بزاریم سرت.برا عکس گرفتن اصلا همکاری نمیکردی. از بس ماشاالله این چندتا بچه ها شلوغ کردن یادمون رفت یه عکس تکی با کیک تولدت بگیریم
طرح کیک تولدت ماشین بود دوست داشتی بهش دست بزنی.خیلی خوشت اومده از طرحش(سلیقه ی باباست دیگه)
یه اتفاق جالب افتاد موقعی که کیک رو اووردیم که شمع رو بزاریم روش تو از سر صندلی بلند شدی و رفتی همه هی میگفتنت بمون اما کو گوش شنوا.اومدم دنبالت دیدم رفتی تو آشپزخونه در کابینت رو باز کردی و یه کاسه اووردی که بهت کیک بدیم بخوری.
عکسای تولدت رو میزارم ادامه مطلب
دوشنبه ۶آبان بردمت بهداشت خانم پرستاره گفت ماشاالله رشدش عالیه
قد: ۹۰
وزن:۱۳/۳۰۰
قربون قد و بالای بلندت بشم من
از مامان علیرضای گل هم ممنونم بابت اینکه تولد علی اکبر جونو تو وبشون تبریک گفتن.
کلیپ تولد گل پسرم
راستی گل پسریم تا الان ۱۹ روزه که دیگه شیر نخورده و برا خودش آقایی شده
از شیر گرفتنش رو تو یه پست مخصوص میزارم
چند ساعت قبل از تولد در حال نگاه کردن برنامه عمو پورنگ
بابایی در حال عکس گرفتن از گل پسری که یه دفعه یکی از بادکنک ها میترکه و علی اکبر این شکلی میشه
تزئینات خونه که اول این جوری بود بعدش
این جوری شد از بس این بادکنکا میترکیدن
لباسایی که اولین بار تنت کردیم
عکس بدو تولد 90/08/03 و عکس یک سالگی 91/08/03
قبل اومدن مهمونا
کیک تولد
شروع جشن
اینجا هم دیگه مهمونا رفتن از لباسات خسته شده بودی لباساتو عوض کردم کیک خوردیم
وقتی بهت میگفتیم بخند اینطوری میخندیدی
اینم دفتر خاطراتی که مهمونای عزیزمون زحمت کشیدنو برات توش یادگاری نوشتن